Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@02:12:04 GMT

مصائب پروین بودن

تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۵۹۲۲۲

البته سخن‌گفتن درباره شاعری مانند پروین همیشه با این دریغ همراه است که چه حیف شد او بیشتر نماند تا بتواند تجربه‌های بیشتری کند و شعرهای زیباتر و بیشتری بسراید؛ حسرتی که درباره همه شاعران هست ولی درباره شاعران جوانمرگ صدچندان است.

اول از همه ببینیم چه شد که پروین به سمت شعر آمد. تجربه‌های مطالعاتی و ادبی‌اش چگونه بود و شعرهایش چه مراحلی را طی کردند تا به سطح عالی خود رسیدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

درباره پروین همیشه اولین حرفی که باید زد، این است که او دختر یوسف اعتصام‌الملک است. البته این را هم اضافه کنیم که مادر او، اخترالملوک دختر «شوری بخشایشی» از شاعران بنام دوره قاجار است و به همین دلیل عشق به شعر و ادبیات در خانواده اعتصامی ‌هم از سوی پدر و هم از سوی مادر جریان داشته است اما اعتصام‌الملک که بود؟ او یکی از رجال مهم فرهنگی ایران در دوران مشروطیت به حساب می‌آید. یوسف اعتصام، نویسنده و مترجمی ‌مطرح بود که خود مدیریت ماهنامه بهار را به‌عهده داشت. او ادبیات روز جهان را به‌خوبی می‌شناخت و ایرانیان را با آثار نویسندگانی چون ویکتور هوگو، ژول ورن و شیلر آشنا کرد. خانه و دفتر او محل رفت و آمد دائمی‌ بسیاری از مشهورترین ادیبان ایران از جمله دهخدا و بهار بود. ضمن این‌که یوسف اعتصام موقعیت سیاسی مهمی ‌هم داشت و مردم تبریز و تهران او را به نمایندگی انتخاب کرده بودند و در همان مجلس هم که بود رئیس کتابخانه مجلس شورای ملی شد. در چنین خانه‌ای و با داشتن چنین پدری بود که پروین از کودکی با آثار شاعران و نویسندگان ایرانی ـــ چه متقدم و چه متأخر ـــ و نیز با تازه‌ترین شعرها و داستان‌های شاعران و داستان‌نویسان جهان آشنا می‌شد. تحصیل در مدرسه اناثیه آمریکایی تهران به او فرصت داد که زبان خارجی را هم به‌خوبی بشناسد. موفقیتش در این زمینه تا حدی بود که در همان مدرسه به دانش‌آموزان زبان و ادبیات انگلیسی درس می‌داد و در همان دوران تحصیل بود که اندک‌اندک تجربه‌های پراکنده‌ای در شاعری داشت.

اولین صدای زنانه در شعر
در این دوران مهم‌ترین اشتباه زندگی پروین اعتصامی ‌و بالاتر از او پدرش رقم خورد. پروین همسر پسرعمویش شد؛ یک نظامی‌ سختگیر و بی‌احساس. زندگی زناشویی کوتاه اما رنج‌آور پروین باعث شد که او بخشی از رنج‌های زنان ایران را در آن دوران با گوشت و پوست درک کند. او که پیش از این دختر نازپرورده یک خانواده نسبتا مرفه بود، با بخشی از واقعیت‌های جامعه در ستم به زنان آشنا شد و سعی کرد در شعرهایش نیز این ستمکاری و ستم‌کشی را بازتاب دهد. به همین دلیل پروین را می‌توان نخستین زنی دانست که صدای بلندی در شعر ایران در طول تاریخ پیدا کرده است و شعرش از زنان می‌گوید. تا پیش از او در ادبیات ایران، نام‌های شاعرانی چون رابعه و مهستی گنجوی تا حدودی مطرح بود اما صدای آنان در میان صدای صدها و شاید هزاران شاعر مرد گم شده بود. پروین نخستین شاعری است که این معادله را برهم زد و راه را برای شاعران بعد از خود گشود. به‌خصوص این‌که پروین خود شاعری اخلاق‌گرا و برآمده از خانواده‌ای اصیل و متشخص بود و به این ترتیب الگویی برای شاعران زن و نقطه توقفی بر این خیال باطل بود که حضور زنان در عرصه ادبیات و اجتماع، مغایر پاکدامنی و کرامت آنان است.

اهمیت شعر پروین
انتشار دیوان اشعار او شامل اشعاری در قالب‌های مثنوی، قطعه و قصیده را در برداشت، موجی از استقبال و توجه را در محیط ادبی آن زمان برانگیخت. البته شعرهای او قبلا در مجله بهار، منتخبات آثار از سیدضیاء هشترودی و امثال و حکم دهخدا چاپ شده بود ولی وقتی دیوان او در سال ۱۳۱۴ درچاپخانه مجلس شورای ملی همراه با مقدمه ملک‌الشعرای بهار منتشر شد، حادثه مهمی‌ در ادبیات معاصر روی داده بود. بهار از جمله در معرفی این کتاب نوشته بود: «‌این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوه لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل، و آن دو یکی شیوه خراسان است خاصه استاد ناصرخسرو قبادیانی و دیگر شیوه شعرای عراق و فارس است به‌ویژه شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی علیه‌الرحمه و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفاست و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت‌جویی است ترکیب یافته و شیوه‌ای بدیع و فاضلانه به وجود آورده ‌است.» اینچنین توصیفی از نخستین کتاب شعر یک شاعر جوان به قلم استادی مشهور و سخندان چون بهار به راستی شگفت‌آور و بی‌مانند است. هم مردم و هم منتقدان و مطبوعات از این کتاب استقبال کردند و سعید نفیسی در روزنامه ایران مطلبی مفصل در تمجید از دیوان پروین نوشت. محمد قزوینی که نمونه مجسمی از ادبای فاضل و سختگیر کلاسیک بود، پروین را «ملکه‌النسا الشواعر» خواند و در توصیف او تا آنجا پیش رفت که قصاید او را برابر با قصاید ناصرخسرو دانست و محمدعلی جمالزاده، چند قدمی پیش رفت و شعر پروین را از حافظ هم بهتر دانست. شاید مجموعه اول هیچ شاعری به اندازه پروین در ادبیات معاصر ایران، چنین موفقیتی را کسب نکرده باشد.
پروین برای انتشار در چاپ دوم کتاب، شعرهای تازه‌تری را هم آماده کرده بود اما وقتی چاپ دوم دیوان منتشر شده بود، شاعر به علت بیماری حصبه از دنیا رفته بود و قطعه شعری که پروین برای سنگ مزارش گفته بود در آن چاپ شد، شعری که اتفاقا مشهورترین شعر شاعر هم شد:
این‌که خاک سیهش بالین است / اختر چرخ ادب پروین است / گرچه جز تلخی ایام ندید / هرچه خواهی سخنش شیرین است / ...خاک در دیده بسی جان‌فرساست / سنگ بر سینه بسی سنگین است / بیند این بستر و عبرت گیرد / هرکه را چشم حقیقت بین است / هرکه باشی و ز هرجا برسی / آخرین منزل هستی این است

شاعری قابل دفاع
اما آیا مشهورشدن شعر پروین اعتصامی ‌به‌دلیل جریان رسانه‌ای دوستان پدرش بود؟ اگر بهار، نفیسی و دهخدا دوستان یوسف اعتصام نبودند بازهم شعر او مورد توجه مردم قرار می‌گرفت؟ واقعیت این است که انتساب پروین به یوسف اعتصام و موقعیتی که در ادبیات آن روز داشت در مطرح شدن شعرش تأثیرگذار بود به‌خصوص این‌که خود وی زنی منزوی، کم‌حرف و خجالتی بود و در طول زندگی ادبی‌اش نه مصاحبه‌ای کرده و نه حتی تصویر زیادی از او برجای مانده است اما بخش دیگری از واقعیت این است که شعر پروین در طول تاریخ، بدون نیاز به حمایت بهار، نفیسی و حلقه یاران پدر، خودش از خودش دفاع کرده و راهش را در بین مردم گشوده است.

احیای سنت‌های ادبی
نقطه قوت شعر پروین این است که در دل سنت‌های ادبی و زبانی شعر فارسی، راهی ویژه و کوچه‌ای مخصوص به خود را باز کرده است و به همین دلیل شعر او با وجود شباهت‌های زبانی که گاهی به شعر مولانا، انوری یا ناصرخسرو دارد، از نظر مضمونی کاملا ویژه و منحصر به فرد است. او این نگاه ویژه را از شعر فرنگی گرفت و به‌صورتی ماهرانه با فضا و فرم شعر فارسی درآمیخت. می‌گویند ازهمان ابتدای بروز قدرت شاعری، پدرش گاهی قطعه‌هایی از آثار شاعران و نویسندگان خارجی را از زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، ترکی و عربی ترجمه می‌کرد و از دخترش می‌خواست آنها‌ را به‌صورت شعر درآورد. گفته‌اند شعرهای «گوهر و اشک» و «دو قطره خون» پروین تحت تأثیر شعر «قطرات سه‌گانه» تریللو، شاعر و داستان نویس ایتالیایی است که پدرش آن را ترجمه و در مجله بهار چاپ کرده بود. برای همین شعر پروین از همان اول، نگاه و رویکردی متفاوت از نگاه کلی نگر، شعاری و مردانه روزگار خودش داشت. استفاده خلاقانه پروین از صنعت تشخیص (جاندارپنداری)، مناظره‌ها و سؤال و جواب‌هایی که در برخی شعرهایش دارد، حاوی نکته‌های اخلاقی و اندرزی در ادامه ادبیات حکمی ‌توأم با حکایت سرایی، در عین حال رویکردی رمانتیک بود که او این رویکرد را از شاعران خارجی زمانه خود اخذ کرده بود. بیشترین تأثیرپذیری پروین را از شاعرانی چون لافونتن، هراشیو اسمیت، آرتور بریزبان و ازوپ دانسته‌اند که همگی این شاعران را نخستین بار، یوسف اعتصامی به دوستداران شعر فارسی معرفی کرده و شعرهای‌شان را در مجله بهار چاپ کرده بود.
توجه به جزئیاتی از زندگی روزمره که تا پیش از او راهی به شعر نداشتند، مورد توجه مخاطبان زیادی واقع شد. در زمانه‌ای که شعر همه پر شده بود از صدای سیاست و هجو این سیاستمدار و مدح آن یکی، شعری اینچنین ساده و در عین حال دارای نکته‌ای پندآموز و دارای حکمت برای مردم جذاب بود: نخودی گفت لوبیایی را / کز چه من گِردم این چنین، تو دراز؟

گفت: ما هردو را بباید پخت / چاره‌ای نیست، با زمانه بساز

یا:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز / که تو مسکین چه‌قدر بدبویی
گفت: از عیب خویش بی‌خبری / زان ره، از خلق عیب می‌جویی...

پروین بعدها به واسطه همین مناظره‌ها و قدرت خود در قطعه‌سرایی به‌شدت مورد توجه واقع شد. در دوران مشروطه، توجه به قطعه‌سرایی دوباره در ادبیات ایران باب شد. ایرج میرزا و پروین در این زمینه شاخص‌ترین چهره‌ها بودند که توانستند بعد از قرن‌ها غبار از چهره این قالب تأثیرگذار و باسابقه در ادبیات ایران بزدایند. برخی قطعات پروین ازجمله بهترین نمونه‌های قطعه‌سرایی در طول تاریخ ادبیات است به عنوان مثال می‌توان به دو قطعه مشهور او «محتسب و مست» و «اشک یتیم» اشاره کرد.
در قطعه دوم که احتمالا برای شما آشناست، شاعر سروده است: روزی گذشت پادشهی از گذرگهی / فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست / پرسید زان میانه یکی کودک یتیم / کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست / آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست / پیداست آن‌قدر که متاعی گرانبهاست / نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت / این اشک دیده من و خون دل شماست / ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است / این گرگ سال‌هاست که با گله آشناست...این شعر نشانه‌ای روشن از جهت‌گیری فکری و مشی اجتماعی پروین نیز هست. او در زندگی اجتماعی نیز مانند زندگی ادبی‌اش، اهل خودنمایی، اظهار فضل و برخوردهای تند و تیز نبود اما با حفظ وقار و شخصیتش در زمان‌های لازم واکنش‌هایی از خود نشان می‌داد که به مذاق حاکمیت رضاخانی خوش نبود. وقتی دولت تصمیم گرفت به چهره‌های فرهنگی و علمی، مدال‌های لیاقت یا نشان‌های دولتی اعطا ‌کند برای پروین هم در سال ۱۳۱۵، اعطای مدال درجه۳ لیاقت تصویب شد اما پروین این مدال را قبول نکرد و حتی پیشنهاد دربار را برای تدریس به ملکه نپذیرفت.

بدون تشریفات
به همین دلیل بود که پس از مرگ پروین، مراسم رسمی‌ برای بزرگداشت وی برگزار نشد. بعدها با فاش شدن اسناد دولتی از جمله پاسخ محرمانه فرمانداری قم در ۱۸فروردین۱۳۲۰ به تلگراف وزارت کشور در باب «موضوع حمل جنازه دختر اعتصام‌الملک»، حساسیت دستگاه امنیتی رضاشاه به پروین اعتصامی بیش از پیش روشن شد. البته شش ماه بعد از مرگ شاعر، دیکتاتور زمانه هم برکنار و از ایران فراری شد و دوستداران شعر پروین، توانستند در فروردین ۱۳۲۱ به‌مناسبت نخستین سالگرد مرگ او مجلس یادبود مفصلی برپا کنند و نام و اعتبار شاعر دوباره در جامعه زنده شد.

روشنفکری از جنس جلال
نغمه مستشار نظامی - شاعر و کارشناس ادبی
پروین اعتصامی به‌عنوان مشهورترین شاعر زن ایران در طول ۳۵ سال عمر پربرکت خودش، دیوانی مشتمل بر ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالب مثنوی، قطعه و قصیده را منتشر کرده است و به‌ دلیل به‌ کار بردن سبک شعر مناظره، این دیوان بسیار ارزشمند است و جایگاه ویژه‌ای در شعر معاصر دارد. در‌خصوص برخورد جریان روشنفکری با پروین اعتصامی هم باید چنین گفت که ایشان از شاعران روشنفکر زمان خودش بوده اما روشنفکری پروین شبیه روشنفکری جلال آل‌احمد است؛ روشنفکری پروین در تقابل با سنت‌های ایرانی و در تقابل با اسلام و دین نیست، بلکه روشنفکری پروین از نوع آن روشنفکری هست که نظام استبداد را نمی‌پذیرفته و با عدالت و همدلی جامعه و برخورد یکسان با همه‌ اقشار جامعه روبه‌رو بوده است. به همین دلیل است که اشعارش را ماندگار کرده و در بین افواه مردم اشعارش جایگاه ویژه‌ای دارد. حتی از جریان‌های روشنفکری آن دوران، افرادی مثل شاعران روشنفکر مطرحی از‌جمله ملک‌الشعرای بهار همیشه پروین را ستوده‌اند و افرادی مثل شفیعی‌کدکنی از ایشان به نیکی یاد می‌کند. ولی در چند دهه‌ اول پس از مرگش، مورد علاقه‌ جریان‌های روشنفکری نبوده است. حتی گاهی هویت سراینده‌ اشعار را به‌عنوان یک زن شاعر زیر‌سؤال بردند و در تقابل با آن بر‌خاسته‌اند. اما در سال‌های پس از انقلاب و در سال‌های اخیر با آمدن اشعار پروین در کتاب‌های درسی و با مطرح شدن بیشتر دیوان‌ اشعار او، خوشبختانه جایگاه ویژه‌ خودش را مجددا به‌دست آورد و از ایشان به‌عنوان شاعر خرد و عاطفه یاد می‌کنند. جایگاه ویژه‌ پروین اعتصامی به‌دلیل پشتوانه عمیق مطالعاتی است که در ادبیات کهن و داستان‌های قرآنی و بهره‌گیری از روایات و حکایات میان عامه‌ مردم داشته و باعث قوت بخشیدن به اشعارش شده است. حتی قصاید پروین را در سطحی به اندازه‌ قصاید ناصر‌خسرو دانسته‌اند و اشعاری که در قالب مناظره از ایشان از لحاظ داستان‌پردازی هم‌رده‌ مولانا و سعدی دانسته شده است. در کنار همه‌ اینها او به‌عنوان یک شاعر زن، هرگز به تنانگی نپرداخته، بلکه جایگاه زن را به‌عنوان یک جایگاه رفیع مادر، جایگاه رفیع یک دختر و جایگاهی که یک زن عفیف و نجیب ایرانی دارد، حفظ کرده است؛ موضوعی که در بعضی از شاعران روشنفکر آن دوره گاهی رعایت نشده است.

 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: پروین اعتصامی شعر پروین پروین اعتصامی همین دلیل جایگاه ویژه شعر پروین پروین هم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۵۹۲۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب

نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب برگزار شد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران  و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب با مطلع «عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار شب گذشته، 7 اردیبهشت‌ماه، برگزار شد.

سید مسعود علوی‌تبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، گفت:  شعر و ادب پارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان کشورهای حوزه ایران فرهنگی به مثابه یک مؤلفه تأثیرگذار، نمایانگر بخش عظیمی از هویت ما ایرانیان و فرهنگ و تمدن ایرانی‌اسلامی ماست که در تمام جنبه های این فرهنگ و تمدن عظیم نقشی مؤثر و پررنگ دارد.

این شاعر به کارکرد اجتماعی و سیاسی شعر در جامعه ایران اشاره و اضافه کرد: همراهی و همنشینی شعر و ادب پارسی با جنبه‌های مختلف فرهنگ ایرانیان به گونه‌ای است که وقتی عملیات پیچیده و بی‌سابقه‌ای مانند عملیات نظامی «وعده صادق» بر ضد ائتلاف جهانی استکبار به رهبری امریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی در شرف وقوع است، فضای جلسات تصمیم‌گیری نظامی ایرانیان معطر به بیت «تو راست معجزه در کف زساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» از نفس‌های مبارک فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران می‌شود.

به گفته وی؛ این آمیختگی و امتزاج نشان دهنده جایگاه ممتاز فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در تمامی ابعاد هویتی خویش است. 

در ادامه حجت‌السلام و المسلمین سید سلمان عابدی، شاعر پارسی‌زبان و مترجم از علی‌پور هندوستان گفت: مردم جنوب هند، بالاخص مردم علی پور حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای  را نه تنها بسیار دوست می دارند؛ بلکه به ایشان به خاطر زندگی با روحیه، تلاش خستگی‌ناپذیرشان برای عزت اسلام و مسلمین و اعتلای فرهنگ انقلاب بسیار عشق می‌ورزند. 

استقبال هنرمندان از غزل رهبر معظم انقلاب

وی تصربح کرد: هیچ مجلس مذهبی مانند مجالس عزای امام حسین(ع) و هیچ خطبه نماز جمعه‌ای در علی‌پور نیست که در آن نام مبارک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برده نشود.

در این برنامه که با بداهه‌نویسی مسعود ربانی از خوشنویسان کشورمان همراه بود شاعرانی مانند علیرضا قزوه، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، سید عبدالله حسینی، کمیل کاشانی، احمد رفیعی وردنجانی، محمد علی یوسفی، ابراهیم میر، محمود یوسفی، سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، فاطمه عارف‌نژاد، سیده کبری حسینی بلخی، ام‌اللبنین بهرامی، زهره یوسفی، فاطمه ناظری، و صبا فیروزی حضور داشتند. برخی از اشعار ارائه شده در برنامه را می‌توانید در ادامه بخوانید:

علیرضا قزوه

گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز
همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز

چو ماه چنگ بزن بر سیاه پرده شب
از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز

عصای معجزه‌ات را بکوب بر سر سحر
ز ناخدا مهراس و ز بی‌خدا مگریز

چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن
چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز

به روز حادثه از صوفیان غازی شو
بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز

چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد
تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز

بیا و جوشن بی‌پشت بر تن خود پوش
ز خدعه های خوارج چو مرتضی مگریز

منافقان معاند تو را نظر نزنند
از این حضور گرامی به انزوا مگریز

نفیر گاو طلایی تو را نترساند
عذاب سامریان باش، از صدا مگریز

چراغ روشن امن یجیب را بفروز
اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز

عزیز هموطن من، عزیز هموطنم!
از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز

نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل
بر آر دستی و از این هزارپا مگریز

***

نغمه مستشار نظامی

در امتحان محبت، از ابتلا مگریز
غریبگی مکن ای دل از آشنا مگریز
درین طریقت از آیین اولیا مگریز
"دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز!

چو گردباد، به هم پیچ و چون صبا مگریز!"

مترس از شب طوفان و از خزان مهراس
علی‌ست یار تو از بدر و نهروان مهراس
ز آستین ید بیضا نما عیان، مهراس
"تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!

عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز!"

عصا فکندی و در دل نمانده صبر و قرار-
که جلوه گر شود اعجاز حیدر کرار
عنایتی کن و غم از دل جهان بردار
"تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار!

حذر ز غرّش طوفان مکن! ز جا مگریز!"

شکوه طائر عرشی تو بال‌بسته مشو
مسافر سفر قاف باش و خسته مشو
ز ریسمان ولایت دمی گسسته مشو
"ز سست‌عهدی ایام، دل‌شکسته مشو!

نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز!"

نشانه باش چو پرچم، در اهتزاز شکوه
سترگ و قله نشین همچو بیرقی بشکوه
 مباد ثانیه ای بر دلت رسد اندوه
"چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه!

به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز!"

شب است و "وعده ی صادق" عجب شب قدری
که وعده داده شد از جانب گرانقدری
تو در میان خبرهای خوب، در صدری
"تو از تبار دلیران خیبر و بدری

چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز!"

به نام نامی یزدان صلا بزن چو امیر
به نام آل نبی عشق می شود تکثیر
ولایت علوی گشته است عالمگیر
"به نوشخند منافق، ز ره، کناره مگیر!

به زهرخند معاند، به انزوا مگریز"

مصاف آتش و عشق است، هم‌نوردی کن
"عماد" و "آرش" و "سجیل" شو نبردی کن
به راه خون شهیدان "شهاب‌‌‌"گردی کن*
"چو ره به قبله‌ی امن است، پایمردی کن!

خطا مکن! ز توهّم به ناکجا مگریز!"

دلا تو درّ خوشابی، درین صدف بنشین
امید، کشتی نوح است، لاتخف، بنشین
چنان کمان به مصاف عدو به کف بنشین
"چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین!

ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز!"

دلا تو آینه‌ای جلوه‌گاه رحمان باش
به بزم زنده‌دلان، روح باش و ریحان باش
 چراغدار ره کاروان ایمان باش
"امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش!

به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز!"
***

فاطمه عارف‌نژاد

از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟
کجا سپاه «بلی‌گفته» از بلا بگریزند؟

به حرف بی‌خردان کی رها کنند هدف را؟
به اخم بی‌شرفان کی به انزوا بگریزند؟

عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو
که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند

قسم به جاه سلیمانی‌ات که لشکر موران
به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند

به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند
اگرچه قوم ستمگر به کوه‌ها بگریزند

بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس
سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند

که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر
زمان نمی‌دهد آهنگ جنگ تا بگریزند

می‌آید از همه‌سو بانگ سرخ «أین تفرّون؟»
چطور می‌شود از انتقام ما بگریزند؟

***

سید مسعود علوی‌تبار

با یاد غم روی تو از غم نگریزیم
از معرکه محنت عالم نگریزیم

ما سوختگان دل به ره داغ تو دادیم
در راه تو از عالم و آدم نگریزیم

با داغ تو عهدی است که تا لحظه ی بهبود
از سوزش بی‌وقفه مرهم نگریزیم

گفتند دگر طاقت ما از همه طاق است
در قید وفاییم ز همدم نگریزیم

غمخانه دل دم به دم از عشق تو خون است
تا حشر دمادم ز تو یکدم نگریزیم

دانیم که هر تفرقه کار دگران است
در نقطه وحدت دگر از هم نگریزبم

از شش جهت ار بر سر ما تیغ ببارد
در صحنه بمانیم و چو رستم نگریزیم

***

سید سلمان عابدی(علی پور، جنوب هند)

دل تاب ندارد به خدا قصد ریا نیست
ای خامنه‌ای جز تو کسی رهبر ما نیست

تو مرجع تقلید و نماینده دینی
ای رهبر احرار کسی مثل شما نیست

امروز فقط خامنه ای عزت ما هست
کز هیبت او لرزه براندام جهانی ست

***

کمیل کاشانی

تو اهل صحبت عشقی از آشنا مگریز
بسان آینه از صیقل و جلا مگریز 

طبیب، نسخه صبر و امید پیچیده است
شفای توست همین دارو از دوا مگریز

بگیر در کف خود ذوالفقار غیرت و عزم
ز زخم تیغ حوادث چو مرتضی مگریز

اگر بلی به «الست بربکم» گفتی
بلا برای ولا هست از بلا مگریز 

بقا اگر طلبی در فناء فی الله است
صفای باطن اگر خواهی از وفا مگریز

هزار بار اگر رفته‌ای دوباره بیا
از آستان کریمانه خدا مگریز 

بر آستانه تسلیم سر فرود آور
قدر نوشته شده بر تو از قضا مگریز 

مسیر پر خطر و ساحل است ناپیدا
خداست چونکه در این ورطه ناخدا مگریز

***

محمد مهدی عبداللهی

همیشه اهل ولا باش، از بلا مگریز
بنوش جام بلا را از ابتلا مگریز

شهید باش و شهیدانه در دل میدان
به روز واقعه سرخ از قضا مگریز

عصاى معجزه بردار و در میانه ى نیل
بپیچ در دل طوفان از اژدها مگریز

چقدر علقمه امروز در مقابل توست؟!
علم به دوش بگیر و به انزوا مگریز  

صدای العطش کودکان غزه کنون
به گوش می‌رسد ای دوست، از صدا مگریز

به هوش باش امان نامه را امان ندهی
میان معرکه از بیم فتنه ها مگریز

بخوان که لشکر شیطان سقوط خواهد کرد
مبند دل به شیاطین به ناکجا مگریز

قسم به وعده ی صادق که قدس آزاد است
بیا و یکدم در اثبات مدعا مگریز

نماز در وسط صحن قدس شیرین است
در اقتداى شهیدان بزن صلا مگریز

ظفر از آنِ خداوند حىّ سبحان است
ز کدخدا مهراس از خدا خدا مگریز

چه خوب گفت امینِ قُلوبِ مَنْ والاه
"به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز"

یقین که خَیرُالعمل با ولایت عشق است 
از آستانه اولاد مرتضى مگریز

فرار کن به سوی کشتی نجات حسین
به روز حادثه از سمت کربلا مگریز

به پرچمى که بر آن حک شده ست نصرُالله
سوار مى رسد از راه، بى هوا مگریز

***

جواد اسلامی

بگو مرا است خدا و از این و آن مهراس
اگر جهان به تو پیچید، از جهان مهراس

اراده کن"مَعِیَ رَبیَّ سَیَهدین" را
بزن به بادیه و لاتخف بخوان،مهراس

"عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تُراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس"

ز سست عهدی اصحاب زور و زر مشکن
که سامری‌ است فراوان در این میان، مهراس

اسیر رخوت قوم ‌‌"بنی‌بهانه‌" مشو
قدم به راه گذار و از امتحان مهراس

رجز بخوان و به حکم علی قدم بردار
به بدر و خیبر و صفین و نهروان مهراس

جهان به نام تو سوگند می‌خورد، برخیز
چنانکه رستم و آرش، بکش کمان، مهراس

***

ابراهیم میر

ای  هرم عطش  بر  دل دریای  سراب
قلاب ِ  سوال ِ  بر   لب ِ   نیل   جواب 

دریا   به  تلاطم  و  جهانی  در  خواب
موسی تو عصای خود  بیانداز  به  آب 

***

عمادالدین ربانی

حماسه‌ساز شو و سوی انزوا مگریز
تو پهلوان نبردی بزن صلا مگریز

خداست پشت و پناه تو از کسی مهراس
چه پشت‌گرمی خوبی‌ است از خدا مگریز

برو به جای زره جوشن کبیر بیار
بخوان به اسم خدا را و از دعا مگریز

نترس باش اگر مقتداست شیر خدا
میان معرکه از ترس گرگ‌ها مگریز

میار گردن کج در مصاف با کجرو
بایست پای حقیقت به ناکجا مگریز

چقدر حال فلسطین شبیه کرب و بلاست
حسین (ع) یکه و تنهاست از بلا مگریز

***

احمد رفیعی وردنجانی

لبخندهای دلنشینش آسمانی است
در هر نگاهش آسمانی مهربانی است

پیداست راه عشق از هر رهنمودش
هر واژه گفتار نابش یک نشانی است

حال حصیر زیر پای او گواه است
مثل علی(ع) دل کنده از دنیای فانی است 

در انتظار مهدی صاحب زمان است
همواره عطر گریه هایش جمکرانی است

با نور، برخوردِ حقیقت ناشناسان
یک روز باخاکستر و روزی زبانی است

ابلیس یک عمر است در نابودی نور
با این جماعت سخت در حال تبانی است

ناکام می ماند ولی در نقشه هایش
وقتی که دست دوست در یاری رسانی است

لب تر کند وقتی امام عشقبازان
کار تمام عاشقانش جانفشانی است

با هرچه دشمن خوست از عشقش شود کم
دل‌های ما یک لحظه هم از او جدا نیست

***

 سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)

امت ما را چه بیم از فتنه و شور  شر است
نوح ما را در دل طوفان هستی رهبر است

آسمان و ماه را دور سرش پیچیده است
چفیه‌اش بر گردن ما خط و راه و مسطر است

در کلامش حکمت سقراط و لقمان، گشته جمع
آنچه بارد از لبش انگار در و گوهر است

رویش سبزینه و فرمان باران برلبش
گوش شیطان ازصدای رعد وار او کر است

از شجاعت‌های او در جیش دشمن گفت‌وگوست
مدح یاران در حدیث دیگران شیرنتر است

غرق در نور است روی مثل ماه کاملش
مصطفی زادی که از نسل بتول و حیدر است

بی محابا می‌زند بر قلب کفار زمان
خصم می‌ِداند چه نسبت بین او با صفدراست

***

سارا عبداللهی فر

در مسیر عشق  بالیدن  گرفت
با هزاران شوق تابیدن  گرفت

این دل و جانم پی فرمان او
بی بهانه چون سراییدن  گرفت

هر زمان با شور و  پرواز و سما
لابه‌لای  واژه چرخیدن گرفت

در خروشی بی امان از جمله ها
با پیام رهبرم سامان گرفت 

شد  ردیف بیت های  بی شمار
شعر شد این بغض باریدن گرفت

انتهای پیام/

 

 

دیگر خبرها

  • واکنش فریدون زندی پس از شنیدن نام علی پروین (فیلم)
  • تجلیل از ۵۰ شاعر و شاعره محله دستگرد در «گنج‌های پنهان»
  • شهرداران از مصائب شهری با استاندار سخن گفتند
  • (ویدئو) روایت جالب فریدون زندی از مشکل داشتن علی پروین با او
  • (ویدئو) واکنش فریدون زندی پس از شنیدن نام علی پروین
  • از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب
  • فیلم| شعرخوانی شاعران شیرین‌زبان اصفهان در شب شعر کمال
  • مصائب شیراز پس از باران (+ عکس)
  • مصائب شیراز پس از باران / تصاویر
  • مصائب شیراز پس از باران